سلام۲۹

سلام  

زیاد اهل مطالعه هستم بیشتر کتابهای خاصی مبخونم  البته نه همه جور کتابی . در دوران دبیرستان هم خیلی میخوندم خیلی زیاد و بیشتر کتابهای رمان پلیسی شاید بشه گفت بیشتر کتابهای پرویز قاضی سعید  ،امیر عشیری، ر اعتمادی .....و کسایی که توی این سبکها بودن   خواندم .کسایی که کتابهای این نوسندگان خوانده باشند میدونند منظورم چه جور کتابهای هست اما الان خیلی متاسف که وقتمو اون موقع صرف خواندن اون کتابها کردم الان بیشتر کتابهای عرفانی  و تاریخی میخونم و ارزش خواندن  هم داره . کتابی توی دهنم هست در چندین سال قبل خواندم به نام تیمور لنگ  کتاب خیلی جالبی بود و تاثیر زیادی روی من و اون دوران من گذاشت کتاب در مورد تیمور لنگ زیاد هست من این کتاب خواندم و کتابهای عزیز نسین هم خیلی جالبه پر از کنابه های اجتماعی طنز هستش دوستان بخونند بد نیست الان دیگه نه وقت و نه حوصله خواندن کتابهای طنز خنده دار ندارم بیشتر کتابهای عرفانی مذهبی میخونم و فکر میکنم بیشتر استفاده بهره برای من داره . خیلی کتابهای متفرقه خواندم دارم اما جز تاسف چیزی دیگهای عاید من نشد . هر کتابی ارزش خواندن نداره . الان هم کتاب نخوانده زیاد دارم و منتظر وقت فرصت هستم تا بخونمشون معمولا نمایشگاه کتاب میرم کتابهای مد نظرمو برای یک سال میخرم یک سری کتابها از قبل رزو خرید بودن و یک سری دیگه میبینم میخرم و اینها بایگانی میشه و در طول سال در وقتهای ازاد میخونم . و بعضی وقتها کتابهای پیدا میکنم در کتابخانه که مربوط به خیلی قبل بوده ندیدم و لا به لای کتابها گم شده و نخوانده مانده و هر روز نسبت به قبل وقت مطالعه کمتر کمتر میشه و بیشتر برنامه های تلوزیون جاش میگیره . اما فکر میکنم کتاب اثر بخش تره .

سلام ۲۸

سلام  

برنامهای ساعت۱۱ شب از شبکه آموزش پخش میشه به نام رادیو هفت که هرشب میگذارند  البته فکر کنم بجز شبهای تعطیل و هر وقت،وقت باشه و حوصله داشته باشم نگاه میکنم . این برنامه رو بنا به توصیه دوستی میبینم . برنامه قشنگی هست ارزش دیدن داره برنامه یک ساعت هست و توش از افرادی خاص که بعضا بازیگر خواننده نویسنده کارگردان و یا گاهی از افراد بخصوص دعوت میشه و صحبت میکنند و لا به لای صحبتها هم اهنگ میگذارند برنامه قشنگیه خسته کننده نیست . هر کسی وقت داره این برنامه رو ببینه مطمئنم پشیمون نخواهد شد . دیشب اهنگی از ناصر عبداللهی گذاشت روحش شاد صدای خیلی خوبی داره اهنگا با مضامین خیلی قشنگی میخونه و نوازنده خیلی خوبی هم بود خیلی زود از بین ما رفت اگر زنده بود قطعا الان اهنگها بیشتری داشت و در صدر خوانندگان قرار داشت . زیاد وقت گوش کردن اهنگ ندارم فقط توی ماشین درحین رانندگی وقتش هست و گاهی وقتها رادیو پیام گوش میدم . ندرتا اهنگ با صدای خانم گوش میدم مگر صدای مرضیه یا الهه که سبک قدیم هست سنتی میخونند و در مردها ابی خیلی خیلی دوست دارم لذت می برم وقتی اهنگهاشو گوش میدم . خسته کننده نیست بخصوص البوم معلم بد خیلی دوست دارم و فکر نمیکنم خواننده ای بتونه جایگزینش بشه اکثر اهنگها و البومهاش قشنگند و ارزش گوش دادن مداوم دارند . اصولا از صدای خاص خوشم میاد صدای بم سنگین خیلی دوست دارم کسایی که با نت بالا و صداهای بم کفت دارند خیلی دوست دارم بیشتر این جور صداها و سبکها اگر به پستم بخوره گوش میدم .

سلام ۲۷

سلام  

دو روز رفتم ماموریت . رفتم اصفهان و شهرکرد . ماموریت برام تفریح یک جور رفع خستگی  تفنن با این که همش کار هست جلسه اما بازم برام مفرحه از محیط کارخونه میزنم بیرون . دیروز دفتر شهرکرد بود یک نفر از کارمندها مبلغ ۱۳ میلیون تومان بدهی ایجاد کرده بود و تا الان ۷ میلیون تومانش داده البته از حقوق مزایا هر ماهش کسر شده . از اون موقع تا الان هر ماه کل حقوق مزایا پورسانتش میرفت جای بدهی . دیروز بازم امده بود التماس یک جوان ۲۲ ساله و به قول خودش همه بدهیش بابت مدیر دفتر بوده و اون تقصیری نداشته . خیلی با صداقت صحبت میکرد و میگفت اینو به من ببخشید چرا  باید من تاوانشو بدم خیلی صحبت کردیم . راستش اگر تصمیم گیرنده نهایی من بود من یبخشیدم . یک مقداری از بدهیش هم چک از مشتری داشت که همه فرار کرده بودن گفتم اون چکهای برگشتی بی صاحب بیار من اینها رو درست میکنم از حسابت کم میکنم  تا عصری همش فکرم با اون بود . با خودم میگفتم خدارو شکر یادم نمیاید بر اساس عملکرد بد من یکی دیگه بدهکار  شده باشه . ۳ سال قبل یک مدیر برای این دفتر گذاشتیم میگفت ۲۷ ساله مدیر پخش بود بعد از یک سال فقط چندین نفر بدبخت کرد خیلی شاکی داره باور کنید قیافشو ببنید قضاوت با شما بقیش بماند همون اول گفتم این پدر سوخته داره دروغ میگه  کاری نبود که نکرده باشه از  هر کاری به معنای  کلی ، هر چی بگم  شما فکرشو بگید شاملش میشه که اینجا نمیخوام بنویسم . چند ماه قبل هم یکی دیگه با زنش امده بود همین بلا سرشون امده بود که مدیر دفتر گفته این کار بکنید محصولات گفته به فلان جا بدید به حساب من زده زنش شدید گریه میکرد اینقدر از دست یارو کفریم که تصمیم دارم یک بار بگم  بیادش کارخونه ابش بکشم حصیتشو ببرم با فضاحت هم بیرونش کردم اما کم هست خیلی ها رو بدبخت کرد . اگر از این صحبت کنم تعجب خواهید کرد و میگید  عجببببببببببب.

سلام ۲۶

سلام  

چند وقتی هست یک قطعه در دستگاه شور میخوام بزنم تمرین کنم وقت نمیکنم این  قطعه  موسیقی یک جای گوش کردم خیلی گشتم تا نت پیدا کردم اما وقت نمیشه تا میام تمرین کنم برنامهای میشه و زمان از دست میدم اگر چند روز وقت بگذارم میتونم اجرا کنم فقط نیاز به زمان هست البته اعصاب روحیه هم خرابه . این جریانات اقتصادی خراب خیلی روحیم خراب کرده همش توی خونه هم که هستم فکرم خرابه ذوق شوقی که باید داشته باشم ندارم قطعاتی هم که بلد بودم بعضی قتها یادم میره مجبور میشم  بقیشو  به کتاب مراجعه کنم یادم بیاد . چند روز پیش شبکه چهار یک برنامه بود موسیقی سنتی گذاشته بود و نوازنده دیوان میزد اییییییی دلم سوخت دیوانمو فروختم اخه چرا این کارو کردم نگهش میداشتم مبلغی که نداشت اما چون وقت تمرین نداشتم و نمیتونستم با این ساز بزنم ردش کردم رفت دلمان بسی سوخت و  قیافه نوازنده هم که الحمد الله  نشون نمی داد خیلی قشنگ میزد من نمیدونم یعنی چی در شبکه های ما ساز نشون نمیدن صدا میگذارند حتی نوازنده رو میگذارند اما ساز نشون نمیدن . ضمنا نواختن دیوان سخت هم هست . چند وقتی هست دنبال عود میگرم دوست دارم اگر یک همچین ساز که صدای خوبی هم داشته باشه بخرم از صداش خوشم میاد .

سلام ۲۵

سلام 

امروز نوبت دندان پزشکی داشتم چند ماه بود هی نوبت میزدم نمیرفتم که دیگه امروز رفتم  از چند روز قبل که استرسشو داشتم . به شدت از دندان دندانپزشکی بدم میاد . خلاصه به شدت استرس میگردم به قول دکترها این استرست نمیگذاره دنودنم بی حس بشه . روزی بود امروز . اون خانم دکتره که هوامو داشت خیلی با احتیاط کار می کرد که نبود همون اول دفعه خورد تو حالمون بعدم دندانی که باید روش کار میکردیم هم که نرفتیم سراغش یک دندان دیگه رو رفتیم به عصب که رسیدیم گفت عصب کشی بکنم یا نه که من هم یک کمی درد داشتم میترسیدم گفتم نه ( خوب کارتو بکن چرا میپرسی اخه ) پر کردیم  امدیم دوباره ۲۶ مهر باید برم دندان پزشکی . ماجرها دارم سر این دندان پزشکی ماجراها . 

بعدا نوشت : یادم رفت اینو بگم داشت همون اول که امپول میزد وقتی تزریق می کرد دیدم دست به پنس شد گفتم پنس برای چی داره میبره هی توی دهنم چند لحظه بعد گفت یک مو توی دهانتون بود میخواستم بر دارم قورت دادید . باور کنید از قبلشم اینقدر استرس داشتم که حالت تهوع هم داشتم تا اینو گفت بعلهههههههههههههه . نه برگردون نکردم با سختی خودمو کنترل کردم اخه چی بگم به این خانم دکتره چرا اخه میگی چند لحظه بعد که منتظر بی حسی بودیم مو با مشقت از ته حلقم کشیدم بیرون نشونش دادم گفتم این بود گفت بله . چند بار خواستم بگم موی دهنم از طریق شما افتاده دیگه هی تحمل کردم .