سلام 154

سلام

چند روزه هوا دوباره سرد شده ، روزها تا ساعت 11 احساس سرما میکنم . چند روز قبل اینقدر هوا گرم بود که دنبال سرویس اماده کردن کولرها بودیم . سه شب قبل حین تمرین مچ دستم اسیب دید. این چند وقته زیاد اسیب دیدم . درکلاسهای دفاع شخصی زیاد پیش میاد. تصمیم گرفتم این کلاس تعطیل کنم بیشتر وقت برای کاراته بگذارم .اول سال تقویم ورزشی سبک رسید دستم اردوی تمرینی برای مرداد و شهریور ماه گذاشته بودن . چندین سال بود که شرکت نکردم و یک دفعه تصمیم گرفتم که امسال برم . خیلی دوست دارم . اعلام امادگی کردم گفتم امسال میام . تماس گرفتن میای شما حتما ، جز امار بیاریم نمیایا . گفتم نه حتما میام . یک شنبه پیامک زدن که مبلغ دو میلیون تومان بایت 4 روز هزینه  اقامت کمپ و پذیرای و رفت امد به این حساب واریز نماید. پیامک زدم که اشتباه نوشتید دو میلیون ریال نه تومان آدرس کمپ بدید من خودم میایم چند تا از شاگردهای ارشدم هم میاند . تلفن زدن که وقتی جلسات سبک نمیایی همینه دیگه . قرار شده که امسال اردو در ترکیه باشه . شما تمرینات ارتقا ، مسابقات جلسات در تهران، اطراف نمیایی اون وقت میای اردو ترکیه اونم 8 روز . 

من ، اردو، ترکیه 






هر کتابی را باز میکنی خواهی دید که نویسنده اش از وجود هر گونه خطا و اشتباه احتمال پوزش طلبیده است ، بجز قرآن که در اولین صحفه ش نوشته : ذالک الکتاب لاریب فیه ..... هیچ شک و تردیدی در ان نیست ......




سلام 153

سلام

چند وقت بود یکی از دوستان دوران دبیرستان تو ذهنم میامد ، همش فکر میکردم چکار میکنه ، کجا رفته و هر روز هم از جلوی خونشون که مستاجر بودن رد میشم بیشتر تو ذهنم کارهاشو حرکاتش تداعی میشد . چند روز قبل یک بنده خدایی اومده بود برای کار . اصرار داشت که حتما با خودم صحبت کنه  هر چی میگفتند که  الان موقعیت نیست و اصلا ایشون به این موضوعات کاری نداره رها بکن نبود . شرایطم هم اصلا برای صحبت خوب نبود ( اعصابی خراب ، عصبانی برافروخته ) .  میگفتم بگید بره پیش فلانی  میگفت نه فقط با ایشون میخوام صحبت کنم .با اکراه گفتم بیاد داخل و خیلی هم سعی کردم حرف تندی هم نزنم .  گفت من تراشکاری داشتم تهران جمع کردم فروختم پول میخواستم برای کاری و الان اومدم اینجا میخوام چند ماهی سرم گرم باشه فقط چند ماه بیشتر نیاز ندارم نمیخوام بمونم ، میرم و فقط هم توی زمیینه مشاوره میخوام کار کنم و هر دستگاهی بخواهید بسازید من میگم چطوری بسازید و اولین جا هم اومدم کارخونه شما  چقدر حقوق مزایا میدید . فقط میخواستم یک دبل پا بزنم زیر گوشش .خلاصه یک کم چپ چپ نگاهش کردم داشتم فکر میکردم که خیلی با متانت ارامش ردش کنم بره همش فکر میکردم حتما حتما بنده خدا مشکللاتی داره  از نظر روانی راحت نیست . یک دفعه یادم افتاد که این بنده خدا رو با اون دوستم چند باری دیده بودم . ازش الکی پرسیدم که یک بنده خدایی بود با این فامیل خونشون اونجا بود رفتند با این مشخصات . گفت بله میشناسم برادر زنمه . دوباره مشخصات بیشتری ازش گفتم گفت پسر خالمه و برادر زنمم هست . هیچی دیگه خوشحال شدم شماره تلفنشو گرفتم . حدود ظهر سرم خلوت شد بهش تلفن زدم تا الو گفتم از پشت تلفن میخواست بخوردم خیلی خوشحال شد . قرار شد رفتم تهران بیاد ببینمش . 

این دوستم دوسالی اینجا بود چند تا ( 7 فروند ) خواهر برادر و همه رفته بودن و خودش مونده بود با دوتا خواهر بزرگش تو خونه و این دوستمون عجیب شیطون شلوغ بود عجیب اخر مسخره بازی مزحکه خنده و خیلی ترسووووووو. هر وقت یادش میافتم یاد زندان گوانتانامو میفتم . هر روز از پدرش کتک میخورد هر روز خدا هم این هم اون دو تا خواهرش. یه مطالبی از کتک زدن باباش میگفت و تعریف میکرد که الان گه گاه یادم میافته یاد شکنجه گرای اون زندان میافتم  . الان اتلیه  باغ  فیلم برداری جهت مراسمات عروسی داره فیلم عروسی عکس این موضوعات . همیشه میگفتم این  به درد بازیگر یا همچین موضوعاتی میخوره و اخرشم توی همین زمینه ها رفته . بعدش فکر میکردم خدا مامورش کرده بود تا این دوستمو بعد از سالهای خیلی زیادی پیدا کنم . مزاکرات کاری همچنان ادامه داره دیگه زیاد سخت گیری نمیکنم . فقط دوست دارم زودتر ازاد بشم و کلا شرایط زندگیمو عوض کنم . شدیدا به این موضوع فکر میکنم نیاز دارم .

 

سلام 152

سلام

ایام تعطیلات هم تمام شد و فروردین 94 هم به نیمه رسید . چقدر سریع .  دیروز عصر فرصتی شد رفتم کمی تپه نوردی . چقدر لذت بخش بود طبیعت هم سر سبز . گروه کوه نوردی تشکیل میدم از دیشب شروع کردم به چند تا از دوستان که قبلا پایه بودن پیام دادم و انن جواب دادن و اماده اند برای رفتن . ان شاالله امسال برنامه ریزی میکنیم میریم فقط اگر این خواب صبحهای جمعه بگذاره و بتونم قیدشو بزنم . از بس افتاب به سر و صورتم نخورده دیروز  رفتم بیرون پیاده روی کمی تو افتاب بودم سرخ شدم . خیلیم ضایع خوب .


 

ادامه مطلب ...

سلام 151

سلام

به قول قدیمیا نوروز افتاده به شنبه . اوضاع امسال خیلی خوب میشه . فکر کنم علی الظاهر هم همینطوره . از اول سال بارندگی بسیار خوب بوده ( الحمد الله ) و توافق هسته ای هم که انجام شده تورم که بعلههه خوب دیگه مردم چی میخواند . اکثر گلدونهای که درست کردم خراب شدن من گذاشتم به حساب دست گرمیم بازم میرم گل میخرم میکارم . چند تا از دوستان فامیل برای ایام عید از خارجه اومدن ایران و با هم صحبت میکردیم کلا روحیمو از دست دادم تاسف میخورم که چرا باید در ایران زندگی کنم ، چرا باید مردم و ایران ما این شکلی باشه .



  ادامه مطلب ...

سلام 150


سلام

سال 94 هم امد . بسیار عالی خوب .  صد سال بهتر از این سالها . ان شاالله سال خوبی برای همه مردم مملکت ایران ما باشه .اسم سال هم که درامده و مسئولین الان همدل هم زبان شدن  که دیگه در دزدی اختلاس نباشه و دوستان ان به ان خبر میدن که هنوز اختلاسی از اول سال نو تا الان گزارش نشده و بسیار جای خوشبختی داره . الحمد الله بارندگی هم خوب داره میاد و طبیعت زیبایی در پیش خواهیم داشت .  امسال بد جور به گل گلکاری چسبیدم باغچه ها رو حسابی رو براه کردم دائم در حال گلکاری گل دون درست کردن هستم و چقدر لذت داره . برای همه سالی پر برکت از نظر مالی معنوی همراه با سلامتی آرزو دارم .