سلام 175

سلام

روز چهار شنبه عصر با یکی از دوستان نزدیک مشغول کاری بودیم بهش زنگ زدن حال پدرت خوب نیست بیا بیمارستان ، وقتی رسیدیم چند لحظه ای بود پدرش از دنیا رفته بود . باورش براش سخت بود بالای سر پدرش گفتن کاری نمیشه کرد تمام کرده . روز چهار شنبه  ، پنچ شنبه  با ایشون بودم . وقتی در غسال خانه بودیم همش فکر میکردم یک روز هم من .ایا اماده ای . ایا اماده ایم .


خطیبی را گفتند :

مسمانی چیست ؟

گفت : من مردی خطیبم ، مرا با مسلمانی چکار .

عبید زاکانی 


  اهنگ وب از امیر تاجیک به نام خورشید 


نظرات 2 + ارسال نظر
یک خبرنگار جمعه 11 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:31 ب.ظ http://soozhenegar.ir/

سلام ،
ای واااای ... :(
خدا نصیب هیچ بنده ای نکنه این حسرت دیدار رو ...

+ اینکه آیا آماده ای ... ؟!؟!
سوال همیشگی منم هست ...
خدا خودش به ما رحم کنه ...
این دنیا که دست از سر ما بر نمی داره ...

ان شا الله

سعیده شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:42 ق.ظ http://setarehayepenhan.blogfa.com

سلام.
راستش مرگ همیشه برای اطرافیانم سخت و دردناک بوده اما ارزوییه برای من.
موفق باشید و مرسی که دوستان قدیمی وبلاگیه خودتونو فراموش نکردید.

تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد