سلام
دو روز تعطیل بود و متاسفانه مجبور شدم برم ماموریت و از روز سه شنبه تا یک شنبه ماموریت بودم . از تعطیلات که ما چیزی نفهمیدیم . روز جمعه به صورت خیلی سریع تصمیم گرفته شد که برم مشهد ماموریت .فوق العاده خوشحال شدم گفت امام رضا احضار کرده با یکی از همکاران رفتیم شب رسیدم مشهد تا نزدیک اذان جلسه بودیم کار شدید بعدش نماز خواندم رفتیم برای زیارت دقیقا از وقتی که رفتیم داخل صحن و تا وقتی که برگشتیم از صحن بیرون حدود 20 دقیقه طول کشید . نه رسیدم زیارت نامه بخونم نه درد دلی کنم نه صحبتی با امام داشته باشم و این زمان هم همش در حال راه رفتن بودم . چه حکایتی داشت این زیارت نمیدونم به هیچ وجه دل چسب من نبود . خیلی دوست داشتم یک زیارتی برم چند وقت بود توی ذهنم بود اما وقتی رفتم فقط یک پیاده روی در صحن شد . باید بیشتر روی این موضع فکر کنم علتشو جستجو کنم حتما حرفی درسی توی این هست .
سلام
چرا بعضی افراد با اطمینان به این که کاری که میکنند تصمیمی که گرفتند اشتباه هست بازم ادامه میدن یا انجامش میدن و با استددلالهای واهی خودشو نو راضی میکنند یا به امید اینده مینشینند . شاید خودمم از دید دیگران این چنین رفتارهای قبلا داشتم یا دارم . اما به نظرم عاقل کسی هست که به هشدارهای دیگران توجه کنه . چطور وقتی به مکانی جدید یا غریبی میریم کسی راهنمایی بکنه ولو به اشتباه هم باشه و اطمینان به اشتباهش هم داریم اما باز هم توجه و دقت بیشتری به خرج میدید و جانب احتیاط از دست نمیدم در سایر کارها و رفتار ها هم باید این جانب احتیاط و توجه به الارم دیگرانو از دست ندیم توجه کنیم . دقیقا برای کسی با امار عدد رقم ثابت میکنم که این روشی که داریم میریم اشتباه هست اما به هیچ عنوان توجه نمیکنه و مطمئنم اخر این کار بن بست هست و جز نابودی هیچ موردی دیگه ای نداره و جالب این جاست که دقیقا کسان دیگری که کارشناس این کار هم هستند هم این نظر و حرف منو تایید میکنند . اما چاره ای نیست باید بریم جلو و منتظر بازخورد کارها باشیم . متاسفانه کسانی هم هستند که فقط سو استفاده میکنند و جیب خودشونو پر تر کرده و به هیچ عنوان به فکر منافع مصالح دو سه هزار نفر دیگه نیستند . و اصرار بیشتر من بجز اختلاف سو تفاهم و ایجاد تردیدها چیز دیگه ای به وجود نمیاره . فکر میکنم کلا باید در همه کارها میانه رو بود و حد اعتدال رعایت کنیم .
سلام
فردا اربعین هست . تلوزیون زائرهای رو نشون میده که دارند پیاده میرند طرف کربلا و بعضیا چند روزه در راه هستند . زیارت روز اربعین امام حسین خیلی سفارش شده . خوشا به سعادت کسانی که زیارت این روز قسمتشون شده . دوستانی که علاقه به مطالعه دارند حتما کتاب مقاتل بگیرند و بخوانند مطمئن باشید دیدگاه و اگاهیتون نسبت به واقعه عاشورا بهتر و گاه ها عوض خواهد شد و درک بهتری از قیام امام و حواث قبل و بعد عاشورا خواهید داشت . در طول زندگی کتاب های زیادی ما میخوانیم و این کتاب هم یکی از کتابهای هست که باید خوانده شود . مطمئن باشید کتاب شروع به خواندن کنید تا انتها خواهید رفت و به نظر من هر شیعه های باید برای یک بار هم شده این کتاب بخوانند تا اشنایی بیشتری با قیام اما پیدا کنه و فقط منوطو محدود به گفته ها و شنیده ها و صحبتهای پای منبر و روضه ها نشه . کتابهای مقاتل زیاد هست با نویسندگان مختلف که من نمیدانم کدام بهتر است و تمام کتابخانه ها هم دارند که میشه امانت گرفت و خواند .
سلام
حدود 3 ماهی میشه دنبال کلاس تنبور بودم متاسفانه استاد نداشت اینجا و بعد از پیگیریهای خیلی زیاد تونستم استادی پیدا کنم که هفتهای یک بار یا دو هفته ای یک بار بیاد و کلاس تشکیل بده و ان شالله قراره از هفته دیگه کلاس برقرار بشه . چند روزه کتاب نت تنبور اوردم داره سخت تمرین میکنم که یاداوری درسهای گذشته بشه تا میرم سر کلاس هم بهتر بزنم و هم این که تمرنی کرده باشم و برای درسهای اینده امادگی داشته باشم . ان شالله اگر دوباره کلاسها تعطیل نشه یک سال مرتب برم میتونم مقامها رو هم بزنم خیلی ساز تنبور دوست دارم و صدای بسیار دلربا و دلنشینی داره . هر وقت در جمع دوستان هستیم و اهل موسیقی هستند انواع سازها که میزنند تا تنبور نواخته میشه بقیه سازها کنار میگذارند و مجذوب صداش میشند .ان شالله که این بار کلاس تعطیل نشه بتونم پیشرفت کنم و به حد قابل قبولی برای خودم برسم .
سلام
امروز اینجا بارندگی بود و هوای بسیار عالی اما از برف خبری نیست فقط بارون میامد . دیشب باشگاه نرفتم و نه حوصله داشتم و نه توان ساعت 9.30 یک کمی خوابم گرفت ساعت 10.30 بیدار شدم چند لحظهای بیدار بودم و بعد دوباره رفتم تا صبح و برای اولین بار در این چند ساله در این ساعت خوابیدم . این روزها خیلی خسته میشم خیلی زیاد اصلا تلفن از دستم نمیافته یک سره در حال صحبت بحث هستم عصرهای دیگه انرژی برام نمیمونه . عصرها اگر وقت میشد نیم ساعتی استراحت میکردم خیلی سر حال میشدم یک تجدید قوای میشد که روز ها خیلی کوتاه هست و وقت نمیشه و وقتی که میرم باشگاه اولش یک کمی سختمه اما یک کمی تمرین میکنم رو دور میفتم .