سلام
چند روز پیش نزد یکی از دوستان بودم و کلیپهای موبایلشو میدیدیم اهنگ معروفی گذاشت و از تن و حجم صدا خواننده میگفت اهنگ که گذاشت دیدم صدای همایون شجریان هست اهنگ چرا رفتی تا اون موقع اصلا این اهنگ گوش نداده بودم چون از همایون و سبک کارش خوشم نمیامد و دوست داشتم همایون توی سبک پدرش بخونه و برای همین اصلا اهنگهاشو گوش نمیکردم ذهنیت خوبی نداشتم . اواخر اهنگ برام گذاشت و بعد از اون تا الان توی این سه چهار روزه چندین چند بار گوش کردم.ای کاشک زودتر این اهنگ گوش کرده بودم .
شاید اون چیزی که فکر میکنی با اون چیزی که هست با هم فرق داشته باشه،از این به بعد همیشه این جمله مد نظرم هست .
سلام
دوباره ما بعد از چند وقت رفتیم استخر یک بنده خدایی دیدیم هر چی نشونی میداد گفتم شما رو اصلا یادم نمیاد گفت کارخونه زیاد اومدم بازدید ، پدرم خیلی میشناخت تعریف میکرد یک کمی هم از خودم . گفتم پدرم که جای خود داره و اینقدر تعریف میکنید درسته اما خودم که لطف دارید همچین درست حسابی نیستم . اخرش گفتم بگذارید برم یک کمی شنا کنم کمی فکر کنم یادم بیاید . یک ساعت بعد دیدم بالا نشسته نگاه میکنه دیدم زشته رفتم پیشش دوستم هم همراهم امد نشستیم نیم ساعتی صحبت کردیم اخرش فهمیدم از دوستان پدرم هست چندین بار هم که با هم برخورد کرده بودیم صلاح ندیده بود اظهار کنه . وقتی از سونا زدیم بیرون که بریم خونه امیر حسین دیدم کلا حالم خراب شد این دومین باره که این مدته توی استخر منو دیده بود چندین بار خودش و مادرش گفت عمو منو ببر استخر .شدیدا ناراحت شدم استخر اومدنم منظم نبود و یک دفعهای هم میامدم و اصلا یادم میرفت برم دنبال امیر حسین هم خودش هم مادرش فکر میکنند نمیخوام برم دنبال امیر حسین . مادرش هم چند بار گفت امیر حسین ببرید استخر خیلی دوست داره کسی نیست با اون بره . امروز هم با همسایشون اومده بود یک کمی پیشش بودم و دوستمم بیرون منتظر بود و با ماشین من اومده بود نمیشد بمونم . مادرش اول تابستون مربی خصوصی گرفته بود شنا یاد گرفته بود . از دست خودم خیلی ناراحت شدم بازم به من گفت عمو اومدی استخر منو نیاوردیا .
نمیدونم چرا چند وقته روی مدار جریمه شدن افتادم این چند وقته راه بی راه جریمه میشم . بیشترشم برای سرعته . تصمیم گرفتم دیگه نایستم برم . فرقی که نمیکنه اگر نوشت میفرستند و اگر ننوشتن که هیچ . وقتی میایستم از ماشین پیاده نمیشم منتظر میمونم برگه رو بیارند پیش ماشین بدن دستم و این کارمم شاید ناراحتشون کنه بیشتر مینویسند انتظار دارند برم و مثل بعضیا بگم کمتر بنویسید ( طبق قانون وظیفه مامور راهنمایی و رانندگی یا پلیس راه هست برگه جریمه رو تقدیم راننده بکنه و احتیاجی به پیاده شدن راننده نیست ) .
سلام
هفته پر دردسری داشتم . اواسط هفته تقریبا دو شبشو از ناراحتی نخوابیدم . فکر میکنم ارزششو نداره ، با این که این موضوع میگم اما باز نمیتونم روی مسائل کاری حساس نباشم . هفته پیش از ماموریت برمیگشتم سر راه به یکی از دوستانم سری زدم و 15 دقیقهای پیشش بودم با وجود ترافیک مشغله کاری گفتم برم اینقدر میگه سری بهش بزنم و نزدیک فرودگاه هم بود سر راهم رفتم . صحبت از کار تولیدی میکرد که میخوایم با چند نفر از دوستان چند هتکار زمین بگیریم و بریم توی کار تولید دام طیور و روی وجود شما هم حساب میکنیم . کاری که من شدیدا علاقه دارم دوست دارم . و باز این فکر انداخت توی سرم که برم دنبالش . دارم روش شدیدا فکر میکنم میخوام تحقیقات شروع کنم به چند نفر از دوستان که توی این کارها هستند پیغام دادم بیاند صحبت کنیم اطلاعاتی کسب کنم . الحمد الله جنگ غزه تمام شد . مردم اون منطقه راحت شدن . داشتم فکر میکردم زمان الان با چند قرن پیش هیچ فرقی نکرده تمدنها و فرهنگها بالا رفته اما همون جنگها کشت کشتارها ادامه داره .