سلام 172

سلام

حکایتی  عادی . دیروز نانوایی بودم چند نفری جلوی من ، ندرتا تو صف می ایستم  اما دیروز تو مغازه موندم هوای بیرون هم بسیار سرد  . خانمی چادری میان سال  جلوی من نوبتش شد گفت 12 تا چقدر میشه  پولشو داد . اما بجای 12 عدد 15 تا برداشت  من با دو نفر دیگه که بغلش بودیم دقیقا فهمیدیم نگاه میکردیم  یکی از اون نفرات گفت 12 تا چقدر میشه  و شاطر جوابشو داد  . خانمه مشغول مرتب کردن نونانش شد باز بلند گفت اقا این مبلغ چند تا نون میشه گفت 12 تا و خانومه باز هم نوناشو گذاشت تو پلاستیک رفت  و چندین بار هم نوناشو شمرد که مثلا اشتباه نشه . و دقیقا فهمیدیم که میشنوه  و توجهی نمیکنه .  اون بنده خدا به منو  یه نفر دیگه که نگاهش میکردیم گفت فلان فلان شده  نون اضافی برد چند بار گفتم تا بفهمه بشنوه خجالت بکشه اما خودشو به نفهمی زد برداشت رفت . تو فکر رفتم   بیشتر به خاطر ابروی  خانومه حرفی نزدم  و شایدیم که دنبال دردسر نبودم . ایا کارم درست بود یا نه  . همش با این کلمه خودمو راضی میکردم که حتما خیلی نیازمند بوده نباید ابروشو میبردم . اون دو نفر دیگه هم شاید مثل من   فکر میکردن و یا به ما چه ربطی داره  گردن خودش  و  این گونه جملات  . اما الان یه فکر دیگه میکنم . حقمه که تو مملکت این همه اختلاس  دزدی  خیانت میشه وقتی  در قبال 3 تا نون سکوت میکنم  چطوری  میخوام  در برابر  این همه اختلاس دزدی حرف بزنم اعتراض کنم و نه حق من  بلکه حق تمام مردمه که  کشور با دروغ  دزدی اختلاس  اداره کنند . و این فکر عجیب مشغولم کرده  که چرا .



نظرات 2 + ارسال نظر
یک خبرنگار دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 12:45 ق.ظ http://soozhenegar.ir/

سلام ،
متأسفانه یه سری با این بهانه ؛
حالا که همه دارند غارت می کنند ...
حالا که همه دروغ میگن ...
حالا که همه کم کاری می کنند ...
عمدا این جور حرام خوری های به ظاهر کوچک رو انجام میدن ...

بله همینطوره

گندم دوشنبه 30 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 06:29 ب.ظ http://paberahne64.blogfa.com

سلام دوست عزیز

باور به نور و روشنایی است ،

که شام تیره ،از دل شب یلدا

جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد

یلدایتان مبارک

همچنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد