سلام
خیلی برام ناراحت کننده هست که یک مرد 50 ساله خیلی باشخصیت و رفتار متعادل بیاد جلوم گریه کنه و بگه چند ماه نتونستم برای خونم گوشت بگیرم من توان پرداخت جریمه کاریوندارم . روز عید میلاد پیامبر بابت اشتباه فردی یکی از کارکنان اینقدر عصابی شده بود که نزدیکیهای ظهر قلبم درد گرفته بود . موردی که چند صد بار تذکر داده بودم و باز هم اشتباه شده بود خسارت سنگین زده بودن و بعد از چند ساعت رد یابی پیگیری فرد قصور کننده پیدا شد اما فقط گریه تحویل من میده . نمیدونم چی بگم با خودم فکرمیکنم این که سر کاره نتونسته چند ماه خونش گوشت ببره وای به حال بقیه مردمی که شاید اشتغال درامد درستی نداشته باشند . دیروز با یکی دوستان صحبت میکردم گفتم کشوری که این همه منابع داره نفت گاز معادن طبیعت اب زمین نیروی انسانی نیروی نخبه چرا باید وضعیت اینطوری باشه . کشاورزی نابود شده افراد نخبه فراری همه در حال مهاجرت اقتصاد نابود صنعت نابود تا کی باید این وضعیت باشه ......... به دوستان میگم وقتی خود دولت میگه برای دور دوم طرح هدفمندی باید یارانه نقدی مردم 5 برابر بشه هزینه های مردم چه خواهد شد . چند وقته تصمیم گرفتم تفسیر قران شروع به خواندن کنم تا الان چندین بار قران به صورت کامل خواندم اما با معنی و تفسیر و شان نزول ایات نبوده با این که وقت خیلی کم دارم اما تصمیم گرفت روزی دو یا حداقل یک صحفه تفسیر قران بخونم . مطمئنم که دیدگاهم در مورد قران و حوادث جریانات تاریخ اسلام و سایر جنبه های معنوی قران عوض خواهد شد .
سلام
روز پنچ شنبه مدیر پشتیبانی گفت که فردا که جمعه باشه بارگیری خیلی زیاد هست سنگینه و هماهنگ شده پرسنل این واحد صبح زود تر ساعت 7 بیاند سر کار که من هم موافقت کردم خوشحال شدم گفتم خوب الهی شکر داره وضعیت کارو بازار روبراه میشه معلومه خیلی بارگیری دارند که میخواهند زودتر بیاند . روز جمعه ساعت 1.30 ظهر بود از مدیر پشتیبانی پرسیدم کارها چطور بارگیریها کی تمام میشه گفت 1 ساعت دیگه . جا خوردم گفتم چی شد روزهای دیگه که ساعت 8 شروع میکردید بارگیری هم خوب نبود حداقل ساعت 5 یا 6 طول میکشید چطور امروز که بارگیری سنگینه ساعت 2 تمام میشه گفت خوب زود زدن دیگه هوا سرد هم هست خیلی سریع کار کردن گفتم حتما بارگیری کم بوده مگه میشه گفت نه اتقاقا امروز خیلی زیاد هم هست از تعداد ماشینها معلومه دیدم درسته گفتم یک چیزی نمیخونه جریان درست نیست . مدیر فروش خواستم جریان پرسیدم گفت جریان سر فوتبال هست مسابقه تیم قرمز ابی . از صبح پرسنل این قسمت با سرعت خیلی زیاد به قصد کشت سریع بارگیری کردن زودتر تمام بشه برند به فوتبال برسند . گفتم پس بگو جریان چیه صبح زود بیام بارگیری زیاده و بعدم سریع زدیم تمام بشه هوا سرده بهانه بود . هیچ وقت از این فوتبال خوشم نیامده و کسانی که میبینم خیلی التهاب این بازی دارند خودشونو خار خفیف میکنند بدم میامده . واقعا انسان باید این قدر جاهل نادان باشه که ملعبه این جور چیزها قرار بگیره . از قصد این قدر حواشی برای این بازی درست میکنند و توی رسانه ها اب رنگ میدن داغش میکنند تا بلکه چند روزی مردم سرگرم باشند حواسشون پرت بشه . چند ده میلیارد تومان خرج این دو باشگاه میکنند و به چند تا بازیکن با اخلاق بی اخلاق میدن که بیاند وسط میدان لباس رنگی بپوشند بد ترین حرفها رفتارها نشون بدن و یک عده خوششون بیاد یا بدشون بیاد .چرا هزینه های این دو باشگاه رو دولت میده چرا همین طرفدارها نمیدن چرا برای دیدن این بازی در شبکه های خصوصی نمیگذارند تا برای دیدنش هزینه بدن . وقتی این کارو بکنند اون وقت معلوم میشه چند نفر ابی یا قرمز دو اتیشه پیدا میشه . البته جسارت به دوستاران فوتبال نمیکنم به کسانی که بدون حاشیه بی تعصب باز یهای فوتبال میبینند دنبال میکنند .بخاطر دورغی که گفتند تصمیم گرفتم زمان بارگیری هر ماشین مثل روز جمعه قرار بدیم وقتی میشه توی این زمانها کار کرد بارگیری کرد چرا باید روزهای دیگه این قدر طول بکشه فرصت خوبی شد . زمان خوبی زدن همینو ملاک قرار میدم . همیشه من میگفتم زمان بارگیریها زیاده اما استدلال میاوردن و زمان بارگیری تخلیه رو توجیه میکردن پس حق با من بود .حداقلش این بازی این حسن داشته تا دوستاران این دو تیم خودشو نو خوب نشون بدن .
سلام
چند روز بود که نبودم و رفته بودم ماموریت . اصفهان و یزد رفته بودم . یزد تا الان نرفته بودم اما اصلا وقت نشد داخلش کمی بگردم و فقط در حد چند تا خیابون اون هم که سر راه بود رفتم .شبهای قشنگی داره مناطق کویری. توی شب یزد جنب جوش تحرک خوبی دارند مردم . یک شب هم نائین خوابیدم .یزد علی الظاهر شهر مرتبی به نظر میرسید بزرگ بود نسبتا باید یک بار سر فرصت برم داخل شهر بگردم . این چند روز هم خیلی سخت بود واقعا سرم شلوغ بود .تا چند وقت قبل ماموریت میرفتم یک استراحت و تمدد اعصابی بود در کنار کار اما این چند بار ماموریت خیلی سخت گذشت . گفتم صد رحمت به همون کارخونه اونجا بمونم خیلی راحترم تا برم ماموریت اما چکار میشه کرد باید ماموریت هم برم . متاسفانه نمیدونم مردم به چه جراتی کاری که بلد نیستند یا انجام ندادن میگند بلندن و حتی تبحر دارند . دروغ به چه قیمتی . فکر نمیکنند گیر میافتید . یکی از همکاران جدید هم همین کار کرده بود توی یزد سر همین خیلی عصبانیم کرد و خیلی حرف بهش زدم اما بعدش خیلی ناراحت شدم و تا حدودی هم خودمو مقصر میدونستم چون خودم این فردو گزینش کرده بودم و بر حسب اعتماد به سوابق نداشته که ادعا کرده بود اعتماد کردم . وقتی عصبانیم میکنن کنترلم از دست میدم و خیلی به اونها تغیر میکنم و بعدشم هم ناراحت میشم اما واقعا چرا این کارو میکنند چرا ادعای بی جا میکنید اون هم برای کسانی که مسئولیت و کار حساسی هم داشته باشند .
سلام
دو روز تعطیل بود و متاسفانه مجبور شدم برم ماموریت و از روز سه شنبه تا یک شنبه ماموریت بودم . از تعطیلات که ما چیزی نفهمیدیم . روز جمعه به صورت خیلی سریع تصمیم گرفته شد که برم مشهد ماموریت .فوق العاده خوشحال شدم گفت امام رضا احضار کرده با یکی از همکاران رفتیم شب رسیدم مشهد تا نزدیک اذان جلسه بودیم کار شدید بعدش نماز خواندم رفتیم برای زیارت دقیقا از وقتی که رفتیم داخل صحن و تا وقتی که برگشتیم از صحن بیرون حدود 20 دقیقه طول کشید . نه رسیدم زیارت نامه بخونم نه درد دلی کنم نه صحبتی با امام داشته باشم و این زمان هم همش در حال راه رفتن بودم . چه حکایتی داشت این زیارت نمیدونم به هیچ وجه دل چسب من نبود . خیلی دوست داشتم یک زیارتی برم چند وقت بود توی ذهنم بود اما وقتی رفتم فقط یک پیاده روی در صحن شد . باید بیشتر روی این موضع فکر کنم علتشو جستجو کنم حتما حرفی درسی توی این هست .
سلام
چرا بعضی افراد با اطمینان به این که کاری که میکنند تصمیمی که گرفتند اشتباه هست بازم ادامه میدن یا انجامش میدن و با استددلالهای واهی خودشو نو راضی میکنند یا به امید اینده مینشینند . شاید خودمم از دید دیگران این چنین رفتارهای قبلا داشتم یا دارم . اما به نظرم عاقل کسی هست که به هشدارهای دیگران توجه کنه . چطور وقتی به مکانی جدید یا غریبی میریم کسی راهنمایی بکنه ولو به اشتباه هم باشه و اطمینان به اشتباهش هم داریم اما باز هم توجه و دقت بیشتری به خرج میدید و جانب احتیاط از دست نمیدم در سایر کارها و رفتار ها هم باید این جانب احتیاط و توجه به الارم دیگرانو از دست ندیم توجه کنیم . دقیقا برای کسی با امار عدد رقم ثابت میکنم که این روشی که داریم میریم اشتباه هست اما به هیچ عنوان توجه نمیکنه و مطمئنم اخر این کار بن بست هست و جز نابودی هیچ موردی دیگه ای نداره و جالب این جاست که دقیقا کسان دیگری که کارشناس این کار هم هستند هم این نظر و حرف منو تایید میکنند . اما چاره ای نیست باید بریم جلو و منتظر بازخورد کارها باشیم . متاسفانه کسانی هم هستند که فقط سو استفاده میکنند و جیب خودشونو پر تر کرده و به هیچ عنوان به فکر منافع مصالح دو سه هزار نفر دیگه نیستند . و اصرار بیشتر من بجز اختلاف سو تفاهم و ایجاد تردیدها چیز دیگه ای به وجود نمیاره . فکر میکنم کلا باید در همه کارها میانه رو بود و حد اعتدال رعایت کنیم .