سلام ۱۶۴

سلام

هنوز پلاک ماشین نیامده  . کارت ماشین اومد از پلاک خبری نیست.  مسافرت هم کنسل شد ماه رمضان  رسید. دوچرخه سواری ، باشگاه ، استخر مرتب دارم میرم. با این که وقت ازادم بیشتر شد اما به کارهام نمیرسم. تازه فهمیدم که چقدر گرونی هست ، خیلی زیاد. مر م چی میکشند واقعا. کسی دستش به دهنش نرسه واقعا به مشکل بر میخوره.  فکرم خیلی مشغوله و ناراحت. به فرصتهای که از دست دادم و غیر قابل جبران. دیروز اومدم سیستم خونهرو وصل کنم بعد از تعمیر که کرده بودم تا روشن کردم مانیتور بوی سوخت داد جرقه زد ، اینم از مانیتور ، بازم به تبلت. سیستم  به ما نیامده با تبلت میسازیم.

سلام۱۶۳

سلام

فکر میکردم تا اخر ماه که تو استراحت هستم وقتم ازاد میشه میتونم به خیلی کارها برسم . اما مثل این  که کلا وقتم کم دارم. فقط باشگاه مرتب میرم . امشب رفتم باشگاه یکی از دوستان ، اش لاش اومدم . شاید سالها بود این جوری خسته نشده بودم ، یک تمرین سنگین داشتیم لذت بردم خیلی عالی . این دو روزه دنبال تعویض پلاک ماشینم بودم . ماشینو خوابوندم پارکینگ تا پلاک جدیدش بیاد . پیادمون کردن . وقتی  پلیس گفت ۱۵ روز دیگه پلاکت میاد میخواستم کلاشو بکنم تو حلقش . واقعا اینجا ایرانه. این همه مدت .

تصمیم داشتم یک دور کتاب اول دوم هنرستان موسیقی تار و سه تا ر  و یک دوره مقامهای تنبوربزنم یاد اوریم بشه  ، چندتا کتاب هم کنار گذاشته بودم که بخونم اما هیچ کدوم انجام نشده .ان شاالله از فردا مشغول میشم. این خواب ظهر ها یک چیز دیگست.  سیستم خونه هم درست کردم فقط باید وصلش کنم اما این تبلت تنلم کرده راحتره . این تعویض پلا بی ماشینی کل برنامه هامو بهم زد .میخواستم قبل از ماه رمضان برم مسافرت که فعلا عقب افتاد.

سلام ۱۶۲

سل. 

این چند روز همش استراحت خواب. خواب بسیار خوبه . بخصوص ظهرها. شبها خیلی دیر خوابم میبره ، ساعت ۲یا ۳. دیروز هم ابگرم محلات رفتیم ، خیلی هوا گرم بود به نظرم تو پاییز زمستون بریم بهتر باشه. امکانات هم که افتضاح. من نمیدونم چرا اونجا رو درست نمیکنند. برای مردم هیچ ارزشی قایل نیستند ، شما که دارید پولشو میگرید خوب کمی امکانات پارکینک پارک دار درختی . فقط به این جمله اکتفا میکنم ، ای تو روحتون با امکاناتتون. یکی از دوستان هم همراه بود هی حرص میخورد رو اعصابمون بود میگفت اینجا اگر در خارج بود الان اینجا چنین چنان بود رفیتم فلان کشور اینطوری فلان کشور اونطوری. روز ارتحال بود ما هم ناراحت و غم ما دو چندان میشد.  بعدشم بازم دهکده گلها و چقدر عال خوب.

چندتا پیشهاد کار شده اما اصلا دستم به کار نمیره ، تصمیم دارم تا اخر تابستون فعلا استراحت کنم. استراحت سوژه خیلی خوبیه.  و همچنان با تبلت مینگاریم. ان شاالله فردا بریم سراغ سیستم ببینیم چکارش میشه کرد .


سلام۱۶۱

سلام

این چند روز در حد یک سر زدن کوچک رفتم تا کارخونه . فقط دنبال کارهای عقب موندم  هستم. فکر نمیکردم این همه کارداشته باشم. دوچرخم هفته قبل کم باد بود بردم یک دوچرخه سازی نزدیک منزل دیدم دهعععععع

د وچرخه سازه همکلاسی سوم راهنماییم بود ، بغل دستی خودم. خیلی ادم ارومی ،اروممممم مهربون.  اصلا عوض نشده بود همون قیافه.  دوچرخمو گفتم ببین پنچره یا نه، داد به شاگرداش مشغولش بشند. بهش گفتم منو میشناسی گفت نه.  بهش هی نشونی دادم گفتم فلان کار میکردی ، اونجا میشستی  ، خلاصه خیلی  گفتم هی میگفت اره اره  دارم یادم میاد. حتی اسمشو گفتم فقط میگفت تو کدومی اسمت چیه 

 هی میگفتم بابت خنگ بازی در نیار ، یک کاری میکرد هیچ وقت یادم نمیره . همیشه با نوک انگشتش به پینه های کف دستش میزد  از بس سفت بود تیک تیک میکرد   کشاورزی داشتن خیلی با بیل کار میکرد . گفتم کف دستتو ببینم ، از پینه ها خبری نبود . اخرش گفت اسمتو بگو . وقتی منو شناخت دیگه رها بکن نبود . امروز رفتم دیدم ای بابا چرخ عقب دوچرخم پنچره. گفتم خوب شد رفقیقمون دوچرخه ساز در امد . رفتم پیشش  . گفتم ببین دوچرخم شنید رفیقیم  داره بازی در میاره . خلتصه کل لاستیک عوض کردم. تو کار اواز هم هست . یک تابلو درست کرده بود عکس اساتید اواز موسیقی زده بپد به اون تابلو . جالب بود بردی تو دوچرخه سازی بعد ببینی یک گوشش به دوار عکس هست . بهش گفتم اون موقعها هم میخوندیا. خیلی خوشحال میشد از گذشته براش میگفتم . یک بیت شعر هم اواز خوند صداش خوب بود. 

فکر  میکردم نرم کارخونه حوصلم سر بره  ، اما روزا وقت هم کم اوردم . خیلی خوبه ، تازه دارم میفهمم چقدر کار میکردم . برای خودم خیلی 

متاسفم خیلی.


 سیستم هنوز وقت نکردم ببرم درست کنم . فعلا تبلت 

سلام ۱۶۰

سلام

هفته قبل دیگه قاطی کردم و تمام  . خیلی مواظب بودم خدای نکرده به کسی جسارتی نشه حرمتها نشکنه.  کسی دو جمله بیشتر از کپنش حرف میزد میخواستم از وسط نصفش کنم.  بخصوص در حین رانندگی. ۵ ر‌وزه د ر حال استراحت هستم و کلا سوت ارامش. فکر نمیکردم اینطوری هم بشه زندگی کرد. بسیار عالی.  امروز هم رفتیم دوچرخه سواری یک مسیر سنگین طولانی. ربو ربمون دراومد. اما بسیار عالی.

کامپیوتر خونه هم یک صدای جوشکاری داد یک بوی وحشتناک سوختگی  و فکر کنم از پاورش بود و اوت شد  . و فعلا با تبلت مشغولم ، کار کردن با تبلت بد نیست اما امکانت یک سیستم نداره .  همه توصیه به دکتر اعصاب ر‌وان میکنند اما فکر میکنم نیازی نباشه و در همین ارامش سکوت خوب بشم البته اگر همراهی کنند محرک عصبی نشند  .  

ان شالله میخوام برنامه برای روزهام بریزم به کارهای نکردم برسم  .