سلام 129

سلام 

هفته قبل توی انباری به یک کارتن برخوردم که روش نوشته بود یاداشتها باز کردم دیدم دفترچه خاطرات روزانه سالهای قبل بود چندین دفتر 100 برگ 200 برگ نشستم کمی دفترچه ها رو خوندم سال 67 تا سالهای 76 روز به روزشو نوشته بودم . چند جلدشو گذاشتم توی کیفم که مواقعی که بیکار شدم بخونم . دو روز قبل داشتم دفترچه ها رو برگ میزدم میخوندم . دیدم بیشتر  بهترین روزهای عمرم به بطالت گذشته فقط درس ، تفریح با دوستان صمیمم بودن .... . روز به روز این سالها رو نوشته بودم بدون جا افتادگی مثل این که دفترچه یک صحفه فیلم جلوم هست میبینم . تصمیم گرفتم که دیگه نخونم بعدش شروع کردم همه رو پاره پاره کردم از اول به اخر خیلی با دقت ریز ریز کردم . دیدم شاید ساعتها بابت نوشتن اونها وقت صرف شده و الان در عرض نیم ساعت همش پاره کردم . دوران دبیرستان فقط به درس خوندن با رفقا و ورزش هیچ نکته مثبتی دیگه ای ندیدم  کمی سالهای بعدش در دوران دانشگاه دوباره درس و با دوستان بیشترشم شبها تا ساعات طولانی به ورق بازی ( چقدر به این کار علاقه داشتیم ساعتها بازی میکردیم خسته نمیشدیم ) فقط دنبال فرصتی بودیم جمع بشیم کمی ورق بازی کنیم حتی شبهای امتحان . 

اما همون شبها که تا نزدیکهای صبح بازی میکردم دوست دارم دلم تنک شده به هیچی فکر نمیکردیم گه گاهی سیگار هم میکشیدم حین بازی ، ورق بازیو فقط جهت سرگرمی بازی میکردیم اونم فقط بازی روک . هر چند ساعات خیلی زیادی جهت این کار در اون دوران گذاشتم و شاید هیچ فایده ای جز بطالت نبود اما خیلی دلم تنگ شده برای اون ساعات اون لحظات اون دوستانم  چندین سال که دیگه اون ساعتها تکرار نشده و هر وقت به اون دوستانم بر میخوریم با حسرت صحبت میکنیم  به هم قول میدیم یک شب بشنیم تا صبح روک بازی کنیم اما فقط در حد حرفه وقتش نمیشه. ای کاشک توی همون سن میموندم همش منتظر بودیم اون دوران تمام بشه راحت بشیم اما هیچ وقت فکر نمیکردم بعدا اینقدر حسرت اون روزهارو بخورم .

عجببببببببب . 




 

 یار می جوید الله


http://www.4shared.com/audio/HX0P34pk/Yar_Migouyad_Allah57594.html



 صمدا .  دو تار  با صدای حاج  نور محمد در پور 


http://www.4shared.com/audio/5c-9LEtL/samada-dor_poor-wwwallah-mazar.html




در صورتی که پخش نشد چند بار برنامه رو اجرا کنید پخش میکنه .

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 19 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 10:48 ق.ظ

بعد ازسال 76 چی شدکه ننوشتید؟

رشتتون تو دانشگاه چی بود؟

بعد از سال 76 هم نوشتم اما نه به اون صورت. تو دانشگاه هم مالی خوندم

دامون شنبه 19 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 11:58 ق.ظ http://enqolt.persianblog.ir/

چه حالی میده خوندن نوشته های قدیم ، خصوصا" سوتیهایی که آدم تو نوشته هاش میده

بله . همینطوره البته همش هم مطالب خنده دار نیست

maRyam دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 05:11 ب.ظ http://payamebaran.blogfa.com

سلام
من 4 سال پیش تصمیم گرفتم فقط اتفاقاتی که پیش میاد و عبرت ها و تجربه هایی که کسب میکنم رو بنویسم.چشمتون روز بد نبینه همون هفته ی اول انقد اتفاقات عجیبی افتاد که سریع دفترمو آتیش زدم...
من که نمیدونم بازی روک چیه ولی سیگار نکشید

دفترت اسرار امیز بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد