سلام۱۶۱

سلام

این چند روز در حد یک سر زدن کوچک رفتم تا کارخونه . فقط دنبال کارهای عقب موندم  هستم. فکر نمیکردم این همه کارداشته باشم. دوچرخم هفته قبل کم باد بود بردم یک دوچرخه سازی نزدیک منزل دیدم دهعععععع

د وچرخه سازه همکلاسی سوم راهنماییم بود ، بغل دستی خودم. خیلی ادم ارومی ،اروممممم مهربون.  اصلا عوض نشده بود همون قیافه.  دوچرخمو گفتم ببین پنچره یا نه، داد به شاگرداش مشغولش بشند. بهش گفتم منو میشناسی گفت نه.  بهش هی نشونی دادم گفتم فلان کار میکردی ، اونجا میشستی  ، خلاصه خیلی  گفتم هی میگفت اره اره  دارم یادم میاد. حتی اسمشو گفتم فقط میگفت تو کدومی اسمت چیه 

 هی میگفتم بابت خنگ بازی در نیار ، یک کاری میکرد هیچ وقت یادم نمیره . همیشه با نوک انگشتش به پینه های کف دستش میزد  از بس سفت بود تیک تیک میکرد   کشاورزی داشتن خیلی با بیل کار میکرد . گفتم کف دستتو ببینم ، از پینه ها خبری نبود . اخرش گفت اسمتو بگو . وقتی منو شناخت دیگه رها بکن نبود . امروز رفتم دیدم ای بابا چرخ عقب دوچرخم پنچره. گفتم خوب شد رفقیقمون دوچرخه ساز در امد . رفتم پیشش  . گفتم ببین دوچرخم شنید رفیقیم  داره بازی در میاره . خلتصه کل لاستیک عوض کردم. تو کار اواز هم هست . یک تابلو درست کرده بود عکس اساتید اواز موسیقی زده بپد به اون تابلو . جالب بود بردی تو دوچرخه سازی بعد ببینی یک گوشش به دوار عکس هست . بهش گفتم اون موقعها هم میخوندیا. خیلی خوشحال میشد از گذشته براش میگفتم . یک بیت شعر هم اواز خوند صداش خوب بود. 

فکر  میکردم نرم کارخونه حوصلم سر بره  ، اما روزا وقت هم کم اوردم . خیلی خوبه ، تازه دارم میفهمم چقدر کار میکردم . برای خودم خیلی 

متاسفم خیلی.


 سیستم هنوز وقت نکردم ببرم درست کنم . فعلا تبلت 

نظرات 2 + ارسال نظر
یک خبرنگار سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 08:09 ب.ظ http://http://soozhenegar.ir/

" یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده ، زمین شوق شکفتن دارد " ...

میلاد امام زمان (عج) بر شما مبارک ...

یک خبرنگار جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 06:49 ب.ظ http://http://soozhenegar.ir/

ئه ...
واقعا دیگه کارخونه تموم ... ؟!؟!؟

خُب ان شاءالله هر چی خیره همون پیش بیاد ...
بهترین ها نصیبتون ...

ان شاالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد