ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام
ایام شهادت امام هم پشت سر گذاشتیم . ان شالله که تمام طاعات عبادات و عزاداریها هم مورد قبول حضرت حق و حضرتش واقع بشه . این دو سه روز هم مشغول بودم و نصف روز باید میامدم کارخانه و مابقی میتونستم به کارهای دیگه برسم . هیئتی هست که شبها برنامه داره و به خاطر سبک عزا داریشون هر جا که میرند مدتی میمونند مجبور تعقیر جا بدن و دو سال هست که در منزلی جمع میشند و اسم هیئت یا حسین هستش پارکینک منزل تکیه کردن و کلا حدود 200 متر جا شاید بشه و بسیار بسیار شلوغ میشه و شبها اونجا میرفتم . بیشتر هم قشر جوان هستند و به محوریت یک مداح عزاداری میکنند . خیلی فجیه هانه خودشونو میزنند خیلی ناجور و بعضی وقتها بعضیاشون اختیار از دست میدن به سر و صورت میزنند . من نمیدونم واقعا این سبک درسته درست نیست پسندیده هست یا نه اما احادیثی روایاتی که شنیدم همه این کار نهی کردن .اواخر کار پیراهنها رو درمیارند و حدود 45 دقیقه ای سینه زنی میکنند من نمیدونم خسته نمیشند و اخر کارهم رها بکن نیستند و به سختی ساکتشون میکنند مجبور به نشستنشون میکنند .حدود یک ساعتی خورده ای روضه سینی زنی و حدود 45 دقیقه سخنرانی هستش و سخنران هم پیر مردی هست معمم و انصافا خوب صحبت میکنه و زیاد اهل نشستن پای سخنرانی نیستم چون بعضا اراجیف میگند و حرفهاشون بدرد خودشون سوادشون میخوره اما ایشون نه و از قبل مطالعه کرده یاداشت برداری میکرد و از روی مطالبی که بصورت یاداشت برداشته بود صحبت میکرد و ذکر منبع و ادرسها دقیقا رعایت میکرد و اکثر اوقات هم اواسط سخنرانی میرسیدم . شبهای که بارندگی بود خیلی خیلی خوشحال میشدم که امشب هیئتها بیرون نمیتونند بیاند . واقعا و انصافا این چه حرکتیه شبها از مسجد میزنند بیرون خیابون گردی مسجد گردی میکنند خوب توی همون مسجد بشیند خودتون تیکه تیکه کنید توی خیابون یعنی چی . و متاسفانه هیئتها همه 60 یا 70 نفری که از 70 نفر حدود 40 نفرشون دهل زن مداح اعلم کوتل کش هستند . واقعا این شد عزا داری این شد ذکر مصیبت این شد زنده نگه داشتن اسلام . همیشه گفتم واقعا اگر بخواهند میتونند اعلم کوتل دهل شب گردی جمع کنند اما مطمئننا منافعی برای آقایون داره و گرنه میتونند به راحتی این مسائل که اکثریت مخالف هستند جمع کنند . جالبه میاند التماس میکنند گدایی میکنند پول جمع میکنند و بعدش میرند یک علمی میگیرند که چندین نفر دورش میچرخند و نمیتونند حرکتش بدن و هرجا که میرند دست پا گیر موجب اذیت ازار خودشون مردم میشه بعدم کنده لاتها خودشونو میکشند که بچرخونندش . واقعا باید تاسف خورد گریه کرد .
سلام
چند روزه الحمد الله داره اینجا بارون میاد نه بصورت مداوم اما هوا ابری هست و هر چند دقیقه ای بارون میزنه . هوا بسیار عالی هست خیلی عالی . از اون هواهای هست که من دوست دارم و خیلی خوبه برای قدم زدن که متاسفانه وقتشو ندارم . دو سه روز قبل مادرم پیش خالش که جایی دیگه ای هست رفته بود و از اونجا با هم تلفنی صحبت کردیم و خاله مادرجان با بنده صحبت کرد میگفت کوچیک بودی منزل ما امدی و خیلی سال هست که ندیدمت . صداش دقیقا شبیه صدای مادر بزرگم بود . روحش شاد 6 یا 7 سالی هست که فوت کرده تا الو گفت یاد مادر بزرگم افتادمم صداش توی گوشم پیچید . من بزرگترین نوه مادری هستم و مادر بزرگم شدیدا منو دوست داشت که حتی خیلی وقتها مورد اعتراض و حسادت داییها قرار میگرفتم حالا شانس اوردیم سرنوشت یوسف پیدا نکردیم بماند . ایشون خیلی خیلی به من لطف داشتن . متاسفانه وقتی فوت کرد من نتونستم هیچ کدام از مراسماتش شرکت کنم و همیشه ناراحت این موضوع هستم خدا تمام گذشتگان بیامرزه .